عشق
تو را در بازترین پنجره می فهمم
در تنفس هوایی که یقین دارم هوا نیست
در وزش نسیمی که از سوی تو می آید
و موهایم را می رقصاند دلخواسته تو
در نوای پرنده ها و پرستوهای بازیگوش
و برگ هایی که از نفس تو زنده می شوند
در دل خاکی که هزاران دانه راز نهفته دارد
و فقط برای من وتو به ارمغان خواهد آورد
هستی دوباره ای که فراتر از زندگی هست
و در کویر دل ما چشمه ای جوشان خواهدشد
+
کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ٦:٥۸ ق.ظ ; ۱۳٩۱/٤/۸